در روزهایی که غرب با تهدید «مکانیسم ماشه» و تحریمهای چندلایه تلاش دارد ایران را به انزوا بکشاند، رئیسجمهور کشورمان با سفری راهبردی به چین، علاوه بر شرکت در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در دیدارهای دوجانبه و چندجانبه با رهبران شرق، پیام روشنی به جهان مخابره خواهد کرد: ایران منزوی نیست، بلکه در قلب نظم نوین جهانی جای دارد.
سفر رئیسجمهور ایران به چین، در شرایطی انجام میشود که منطقه غرب آسیا و نظام بینالملل در آستانه تحولات ژرفی قرار دارد. تروئیکای اروپایی خواستار فعالسازی مکانیسم ماشه شده و ایران نیز با حضور در اجلاس سازمان همکاری شانگهای، در حال تثبیت جایگاه خود در نظم جدید است و تقابل این دو مسیر، نشاندهنده نبردی راهبردی میان یکجانبهگرایی غربی و چندجانبهگرایی نوظهور شرقی است. سازمان همکاری شانگهای، با جمعیتی بالغ بر ۵/۴ میلیارد نفر و سهمی بیش از ۴۰ درصد از اقتصاد جهانی، فراتر از یک نهاد نمادین یا محصور در حوزه اقتصاد، به بستری برای شکلگیری نظم جدید جهانی بدل شده است. ایران اکنون با ارادهای تازه، در پی مشارکت فعال در همکاریهای امنیتی و اقتصادی و ایفای نقش مؤثر در معادلات منطقهای است.
در این میان، چین بهعنوان میزبان اجلاس و شریک راهبردی ایران، نقشی کلیدی ایفا میکند. سند همکاری ۲۵ساله میان دو کشور، اگر چه هنوز به مرحله اجرایی کامل نرسیده، اما ظرفیتهای بیبدیلی برای توسعه روابط فراهم کرده است. یکی از مهمترین محورهای این همکاری، حوزه انرژی است. چین همچنان یکی از بزرگترین خریداران نفت ایران است و استمرار خرید نفت توسط پکن میتواند نقش ضربهگیر حیاتی برای اقتصاد کشور ایفا کند.
در دیدارهای دوجانبه، انتظار میرود موضوع افزایش صادرات نفت، توسعه زیرساختهای حملونقل، همکاری در حوزه اقتصاد دیجیتال و مشارکت در پروژههای منطقهای نظیر «کمربند و جاده» در دستور کار قرار گیرد. این همکاریها علاوه بر منافع اقتصادی مستقیم موجب تقویت موقعیت کشور در معادلات آسیایی و جهانی میشود.
پیام سیاسی این سفر برای غرب، روشن و هشدارآمیز است: ایران در حال تعمیق روابط با قدرتهای نوظهور جهانی است. این پیام برای افکار عمومی داخلی نیز امیدآفرین است، چراکه نشان میدهد کشور راههای جایگزین بسیاری دارد و میتواند با اتکا به ظرفیتهای شرقی، فشارهای غربی را خنثی کند.
و، اما موانع داخلی نظیر دیوانسالاری پیچیده، ناهماهنگی میان نهادها و نگاههای سیاسی محدودکننده، از جمله چالشهایی هستند که میتوانند مسیر شکلگیری و تحقق توافقات را مختل کنند. اگر ایجاد هماهنگی در سطوح عالی، زمینه شکلگیری و اجرای واقعی توافقات را فراهم کند، این سفر میتواند نقطه عطفی در روابط راهبردی ایران باشد.
در سطح امنیتی نیز، این سفر فرصتی برای رایزنی درباره تهدیدات مشترک است. حضور رئیسجمهور در اجلاس شانگهای، آنهم در کنار رهبران چین، روسیه و هند، میتواند پیامی بازدارنده برای دشمنان باشد و نشان دهد که در صورت تکرار تجاوز ائتلاف غربی- صهیونی، پاسخ آن نهتنها از سوی تهران، بلکه از سوی بلوک شرق نیز به نحوی دیگر داده خواهد شد. اگر در دیدارهای این سفر، تضمینهایی از سوی چین برای ادامه همکاریهای اقتصادی و مقابله با تحریمها دریافت شود، غرب با دیواری از مقاومت چندجانبه مواجه خواهد شد؛ دیواری که میتواند پروژه فشار حداکثری را به شکست کامل بکشاند.
در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که جهان در حال تجربه تغییر توازن قدرت است. قدرتهای نوظهور آسیایی، با سرعت در حال ترسیم نقشهای تازه برای اقتصاد و سیاست جهانی هستند. ایران، با موقعیت ممتاز سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی، راهبردی و در اختیار داشتن منابع عظیم انرژی و شاهراه کریدورهای ارتباطی جهان، میتواند یکی از بازیگران کلیدی و اصلی نظم جدید جهانی باشد. سفر پزشکیان به چین، اگر با ارادهای جدی و برنامهای دقیق همراه شود، میتواند آغازگر فصلی تازه در روابط ایران با قدرتهای نوظهور باشد. فصلی که در آن، نهتنها فشارهای غربی خنثی میشود، بلکه افقهای جدیدی برای توسعه کشور گشوده خواهد شد؛ و در نهایت اگر فرصت دیپلماسی راهبردی در این سفر بهدرستی مدیریت شود، نهتنها دشمن از ورود مجدد به جنگ پشیمان خواهد شد، بلکه ایران در مسیر تثبیت جایگاه خود در نظم نوین جهانی قرار خواهد گرفت. اکنون زمان آن رسیده است که شانگهای تصمیمساز، به نقطه اتکای سیاست خارجی ایران بدل شود.